سلام... در پست قبل بخشی از تاریخچه عکاسی و چگونگی پیدایش عکاسی خبری خدمت شما علاقه مندان به عکاسی بویژه عکاسی خبری ارائه شد...
در این بخش به ادامه تاریخچه عکاسی خبری از جزوه عکاسی خبری آقای "نادر صادقی لواسانی نیا" می پردازیم...
تاریخچه (2)
تصویرگری داستانهای خبری با عکس بر اثر اختراعات چاپ و عکاسی در طی دهههای 1880 و 1897 امکان پذیر شد. و از طی دهه 1850 اخبار مهم با عکس همراه شدند، روزنامههای چاپی از دهه 1880 شروع به گراور سازی کردند. عکاسی اخباری قدیمی را باید به وسیله گراور دوباره سازی میکردند تا قابل چاپ باشد.
اولین عکاس خبری Carol Szathmari بود که در طی جنگ کریمه (1856 – 1853) عکاسی نمود. و اگر او به کاخ سلطنتی اروپا فرستاده شد و تنها عکسهای اندکی از وی باقی ماندهاند عکاس بعدی گزارشگر بریتیش پرس در همان جنگ Roger Fenton , Jinstrated London news بود که عکسهای وی به صورت گراور چاپ شدند. همچنین عکسهای Athew Brady از جنگهای داخلی آمریکا در Harper Weekly به صورت گراور چاپ از آنجا که مردم درخواست ارائه واقع گرایانه بیشتری از داستانهای خبری داشتند. (مری عادی بود که عکسهای با ارزش در نمایشگاهی به نمایش گذاشته شود و یا به تعداد محدودی چاپ میشدند).
در 4 مارچ 1880 نشریه (NewYork) the Daily graphic اولین عکس Halftone را به جای گراور چاپ نمود. نوآوریهای بعدی در سال 1887 اتفاق افتاد که Flash Powder اختراع شد و روزنامه نگاری مثل Jacob Riis را قادر نمود تا از سوژههای غیر رسمی در فضای بسته عکاسی کنند که منجر به اثر نوین Hoe the other half گردید. در سال 1897 استفاده از هاف تون در نشریات چاپی پر سرعت امکان پذیر گردید.
با وجود این نوآوریها، محدودیتها باقی ماند و بسیاری از داستانهای احساسی روزنامهها و مجلات در طی دورههای 1897 تا 1927 با گراور تصویرسازی میشدند. در سال 1921 Wirephoto امکان انتقال تصاویر به سرعت اخبار را در طی سفر امکان پذیر ساخت. بهر صورت تا توسعه دوربین 35 م متری تجاری Leica از سال 1925 و اولین Flash bulbs در طی 1927 تا 1930 بود که عصر طلائی عکاسی خبر آغاز شد.
عصر طلائی
در عصر طلائی عکاسی خبری برخی مجلات:Picture Post لندن-Paris Match پاریس-Arbeiter – illustrierte – Zeitung برلین- Berliner برلین-Life آمریکا-Sports illustrated آمریکاو نشریات: The Daily morror لندن-The NewYork Daily News نیویورک-محبوبیت و شهرت عظیمی به دلیل استفاده از عکس بدست آوردند و عکاسانی مثل:
Robert Capa
Alfred Eisenstaedt
Margaret Bourke – White
W. Eugene Smith
اسامی شناخته شدهای شدند. هانری کارتیه برسون Henri Cartier – Bresson را برخی پدر عکاسی خبری میشناسند. اگر چه این عنوان برای برخی عکاسان دیگر نیز استفاده شده است مثل Eric Salomon که بطور مخفی از چهرههای سیاسی در دهه 1930 عکاسی نمود.سرباز جنگی Tony Vaccaro نیز بعنوان یکی از برجستهترین عکاسان جنگ جهانی دوم شناخته میشود. تصاویری که وی با Argus CB معمولی گرفت لحظات ترسناکی از جنگ را به تصویر میکشند که مثل عکس سربازی است که کاپا از تیر خوردن وی گرفته شده است خود کاپا در روز D. Day (1994) متفقین در فرانسه پیاده شدند، در ساحل افتاده بود.
تا دهه 1980 اغلب روزنامههای بزرگ به وسیله تکنولوژی لترپرس با استفاده از جوهر روغنی که به راحتی کثیف میشد چاپ میشدند و کاغذ روزنامهای با کیفیت پایین و سفید چرک و صفحات گراوری درشت و خشن چاپ میشدند. از آنجا که چوب لترپرس متنهای خوانا تهیه میشد، نقطههای گراورهائی که تصاویر را تشکیل میدادند اغلب رنگ میدادند یا محو و کم رنگ بودند و نامشخص و مبهم بودند . بدین ترتیب حتی از عکسها با برشی خوب و اندازهای مناسب استفاده مینمودند. تیره و تار بودن عکس اغلب باعث میشد تا خوانندگان توضیحات را بخوانند تا بفهمند که عکسها در باره چی هستند.
در سال 1979 وال استریت ژورنال از Stippled bedcuts نقطه چین استفاده نمود تا تصاویر پورتره را چاپ کند و از محدودیتهای چاپ لترپرس رهائی یابد . اما تا دهه 1980 اکثر مطبوعات از چاپ "Offset" استفاده نکردند که علتهائی با دقت بیشتر بر روی کاغذ سفید چاپ میکرد.
بر عکس لایف، یکی از محبوب ترین مجلات هفتگی آمریکا تا دهه 1970 پر از علتهایی بود که به زیبائی در صفحات اورسایز 14×11 اینچ چاپ میشد و از صفحات خوب گراور، جوهرهای مرغوب و صفحات گلاسه استفاده میکرد. لایف اغلب یک UPI یا AP ، United press international یا Associated Press چاپ میکرد که ابتدا در روزنامهها چاپ شده بود اما کیفیت نسخه مجله به نظر میرسید که متفاوت است.
تا حدی به این دلیل که عکسهای عکاسان مجلهای به اندازه کافی واضح بود و اسم آنها همراه با عکس میآمد موقعیتی نزدیک به ستارگان پیدا کردند.
لایف به صورت استانداردی در آمد که مردم در مورد عکس نظر میدادند و بسیاری از کتابهای عکاسی خبری از آن به عنوان عرصه انحصاری عکاسان مجلهای یاد میکنند.
برای مثال The Best of life (1973) با دو صفحه (1960) نمای گروهی از تقریباً 39 عکاس Life شروع میشود اما 300 صفحه بعد نام عکسها نشان میدهد که اکثر علتهای لایف بست توسط عکاسان ناشناس UPI و AP گرفته شدهاند.
حتی در طی دهه طلایی ، به دلیل محدودیتهای چاپ و سیستمهای AP و UPI بسیاری از عکاسان روزنامه ها در یک گمنامی نسبی بسر میبردند.
اداره کشاورزی
از 1935 تا 1942 Fatm Security dministration و سلف متصدی قبلی آن اداره استان Resettlement Ad بخشی از طرح جدید فرانکلین روزولت بود بودند و به منظور توجه به مشکلات کشاورزی و فقر روستائی همراه با رکود اقتصادی بزرگ طراحی شده بودند. یک بخش خاص عکاسی این اداره به وسیله Roy Stryker سرپرستی میشد که صرفاً به منظور روابط عمومی برنامههای آن بود اما به جای آن چیزی به وجود آمد که برخی آن را بزرگترین مجموعه علتهای مستند که تاکنون در آمریکا بوجود آمده بود در نظر میگیرند. اگر چه این کارها را بتوان «عکاسی خبری» نامید مورد تردید است. چرا که اکثر عکاسان FSA زمان و منابع بیشتری داشتند تا آثار خودرا خلق کنند نسبت به آنچه که اکثر عکاسان خبری دارند.
پذیرفته شدن توسط دنیای هنر
از اواخر دهه 1970 عکاسی خبری و عکاسی مستند بطور فزایندهای در موزههای هنری جای خود را در بین عکاسی هنرهای زیبا Luc Delahaye و Vll Photo Aggncyو Chien – chi chang مثالهایی از بسیاری از عکسهائی است که بطور منظم در گالریهای نمایشی داده میشدند.
عکاسی خبری چیست؟
عکاسان خبری شرایط زندگی بشر را نشان میدهند، مردم در حال تفریح، انسانهای در حال جنگ، شادیهای ما و غم و اندوهها، عکس مشهور در وئنالانگ (Dorothea Langes) چیزی بیش از یک مهاجر فقیر را نشان داده است. مادر هفت فرزند با یک زندگانی پر از فلاکت در کالیفرنیا و 32 سال سن . این نمایشی غم آلود از احساس بزرگ افسردگی در سالهای 30 میباشد. این چهره ناامیدی است. عکاسی خبری به این منظور از دوربین استفاده میکند تا به ما تصاویری ارائه دهد که در آن اطلاعات و آگاهی در باره مردم، ماجراها و نظرات گوناگون فراهم آمده باشد. عکاسی خبری دنیا را در عبارات بصری میبیند و به تصویر میکشد.
عکسهای گزارشی و خبری خوب باید صادق، آگاهی دهنده و جالب بوده و دارای اثر شدید بوده یا قابل توجه باشند. آنها ممکن است آموزش دهنده یا سرگرم کننده باشند آنها دارای ویژگیهای فنی ممتاز هستند.
عکاسان خبری مردم را میشناسند و اینکه آنها چگونه زندگی میکنند، کار میکنند و تفریح میکنند. عکسهای آنها بازتاب این حساسیت و بینش آنها می باشد. داستانگوی تصویری همچنین با تجهیزات و ساز و برگ خود آشنایی کامل دارد و میداند که چه لنزهایی و سرعت شاتر (مسدود کننده) و یافراگمی برای گرفتن هر عکسی مناسب میباشند.
عکس جهانی است
از زمانهای قدیم انسانها از تصاویر برای ضبط افکار و تجربیات خود استفاده می نمودند . تصاویر شکار حکاکی شده بر روی دیوار غارها، زنهای عزادار کشیده شده بر روی سفالها، مراسم نقاشی شده بر روی چوب و پارچههای کرباس نمایانگر این موضوع میباشند. میلیونها نفر از زن و مرد امروزی نیز مانند گذشتگان عکس میگیرند . ما نیز تصاویر را بر روی دیوار خانههایمان نصب میکنیم و آنها را برای نزدیکان و دوستان دور از خود ارسال میکنیم تا با آنها ارتباط برقرار نمائیم. عکسها بازگو کننده داستانهای ما میباشند. آنها یک زبان جهانی هستند.
عکسها توانائی ها را افزایش میدهند. آنها به ما این امکان را میدهند تا وقایعی را که به تاریخ پیوسته است مشاهده کنیم و به مکانهائی مسافرت کنیم که هیچگاه آنها را نخواهیم دید. احساسات دیگران را تجربه کنیم ، آنها ذهنیت را شکل بخشیده و احساسات را منتقل میسازند عکس در وتالانگ (Dorothea Lange)از مادر و فرزندانش از یک خانواده فقیر مهاجر کارگری ما را نیم قرن به عقب میبرد و احساس افسردگی را بوسیله نشان دادن چهره دوستانه یک مادر به ما نشان میدهد که از شدت بدبختی مسنتر به نظر میرسد و به آیندهای نگاه میکند که به نظر میرسد هیچ امیدی در آن نیست.
امروزه داستانگویان تصویری برای روزنامهها، مجلات و ایستگاههای تلویزیونی کار میکنند که ما آنها را عکاسان خبری (Photo Journalists) مینامیم. آنها زبردستی و کاردانی یک روزنامه نگار و یک عکاس را با هم ترکیب میکنند. خبرنویسان در جستجوی تسخیر و بدست آوردن جوهر وقایع در قالب کلمات میباشند. عکاسان خبری از دوربین بهره میگیرند تا جوهر وقایع را در قالب تصویر بیان نمایند. در مجلات و روزنامههای کوچک روزانه، گزارشگران از عکاسان توقع دارند که داستانهای آنها را به وسیله عکس مصور سازند.
عکسها به همان خوبی که اطلاع دهنده میباشند، آشکار کننده نیز هستند. آنها به ما اجازه میدهند تا با انسانهای متفاوت از خودمان زندگی کنیم. رویدادهائی را که در نیمکره دیگر زمین اتفاق میافتند مشاهده کنیم و آنهایی را که بسیار کوچکتر و بسیار سریعتر از آن هستند که چشم و مغز ما بتواند آنها را در حالت عادی و طبیعی خود مشاهده و درک نماید. عکسها پرش یک رقصنده باله، جنینی در شکم مادر و پایان یک مسابقه سرعت بسیار نزدیک را برای ما ثبت میکنند.
تصاویر عکاسان خبری ما را قادر میسازند که وقایع را درک و احساس نموده و با آنها احساس یکی بودن پیدا نمائیم. آنها این کار را به وسیله استفاده از صحنه رویداد و یا منظم نمودن و نمایش احساسات و حالات، زبان حرکتی و بدنی کسانی که درون عکس قرار دارند انجام میدهند.
عکاس خبری مقداری از احساسات شخصی خود را به ما منتقل میسازد. گاهی اوقات یک عکس خبری بصورت سمبل بیان موضوعات و مشکلات مربوط به یک دوره از تاریخ در میآید.
عکسهای درون متن کتاب به ما چیزهائی خواهند آموخت در باره اینکه چگونه یک عکس خوب بگیریم و همچنین آنها چیزهائی فاش میسازند در باره اینکه چه کارهائی باید انجام داد تا تبدیل به یک عکاس خبری خوب شد.
یک عکس خوب اول از همه یک تصویر و نمایش حقیقی از یک واقعه است . این عکس یک ضبط تصویری از ماجرائی است که عکاس خبری در صدد گزار نمودن آن میباشد. علاوه بر این عکس را میتوان خوب دانست که جالب، آگاهی دهنده یا آموزشی باشد. همچنین عکس خوب میتواند سرگرم کننده باشد.
عکس خوب دارای اثر شدید میباشد، این عکس دارای یک پیام است. این عکس دارای نکات ویژه میباشد و از اصول مربوط به علم زیبائی شناسی پیروی میکند. عکس خوب استفاده صحیح و مناسبی از تاریکی و روشنائی، از خط افق – خطوط منحنی و مورب مینماید در یک عکس خوب هماهنگی و ضربآهنگی منطقی وجود دارد و دارای یک نقطه تمرکز (جلب توجه) میباشد.
تصاویر نقش بزرگی در پدید آمدن و رشد مجله دیلی نیوز (Daily news) بازی نمودن یکی از پر تیراژترین نشریات روزانه که در آمریکا چاپ میشود. بنیانگذار مجله نیوز ژوزف مدیل پاترسن (Toseph nedill patterson) ناشر مجله شیکاگو تریبون (Chicago tribune) یکی از مشتاقان ثابت قدم سینما بود. او بقدری تحت تأثیر تصاویر متحرک قرار گرفت که باعث شد مجله نیوز را در سال 1919 به مثابه یک روزنامه تصویری بنیاد نهاد.
بعضی از عکسها همان تأثیری را بر ما میگذارند که یک ترانه و آهنگ و سمفونی، یک رمان یا یک داستان کوتاه دارند .
عکس خبری غرق شدن کشتی جنگی آریزونا (Arizona) در بندرگاه پیرل (Pearl) تصویرگر به زانو در آمدن ایالت متحده آمریکا میباشد. و آغازگر یک کوشش و تلاش برای تجدید حیات بوسیله یک مبارزه قدرتمند بود.
عکس آرتور روتشتاین (Arthur Rothstein) از یک کشاورز و فرزندانش که راه خود را از میان طوفان و شنهای روان پیدا میکنند بصورت سمبلی از کوشش و تلاش کشاورزان کشور درآمد هنگامی که خاک وزنده جنوب غرب کشور را تبدیل به یک صحرای خشک نمود کودکان پابرهنه و فرزند کوچکتر که دستهای خود را در برابر شنهای آزار دهنده محافظ چشمان قرار داده است و لباسهای بدقواره پدر و ناامیدی از کلاه لبه پهن برای محافظت در برابر طوفان شن داستان را برای ما بازگو میکند. عکسهائی مانند این یکی، مردم را از ضرورت تجدید اسکان مناطق روستایی آگاه نمود و مجلس را وادار نمود تا قوانین جدیدی برای بهبود وضع کشاورزان وضع نماید.
عکس موریس برمن (Morris Berman) از اخراج بازیکن برتر خط حمله در مسابقات و فصل بازی نمونهای از یک عکس خوب است بدن نم شده و صورت در هم کشیده به ما میگوید که قهرمان میداند که سرعت و چالاکی وی از بین رفته است و بدن دیگر بیش از این کشش و توانائی ندارد.
گزارش بصری
عکاس خبری بطور وضوح باید قادر باشد که اخبار را شناسایی نموده و آنها را در یک قالب بصری منجمد نماید که به شکل خبری و تازه در آید، باید اضافه نمود که طبق نظر رونشتاین هنرجوی با ذوق در حرفه عکاسی خبری باید دارای یک خصوصیات خلاقانه بوده و دارای یک توجه و تمرین عملی در این زمینه باشد. عکاس خبری باید اطلاعاتی در مورد ابزارآلات عکاسی داشته باشد تا اشتباهات خود را به حداقل کاهش دهد. داشتن آگاهی در زمینه نور، دید (Optic) و شیمی عکاسی لازم است.
رونشتاین گفته است عکاس خبری باید استعداد و توانائی این را داشته باشد که وقایع و افکار را به تصویر کشد در یک قالب بصری غیر معمولی. او میگوید «مهمترین مسئله عبارت از این است که داشتن شناخت در باره زندگی انسان و اینکه چگونه زندگی میکند، کار میکند و تفریح میکند.
آگاهی و داشتن باید بر اساس حساسیت فرد بنا گردد، توانایی احساس همانندی با چیزی که باید به تصویر کشیده شود. مایکل گیسینگر (Michel Geissinger از دانشکده عکاسی موسسه تکنولوژی روچستر (Rochester) میگوید: «هر عکاسی در هر شرایطی باید شرکت کننده ثالث در ماجرا باشد.» گیسینگر میگوید: عکس خبری از زن در حال انتظار شنیدن اخبار از مردانی که در محوطه معدن به دام افتادهاند، محوطه معدن «یک مثال از احساساتی که عکاس باید تجربه کند تا بتواند یک عکس عمیق تهیه نماید».
عکس مظلومیت و تحت فشار بودن یک زن را به تصویر میکشد و در حقیقت نمایشگر تمام کسانی است که به سمت ناشناخته و مبهم با ترس و وحشت نگاه میکنند. نور مستقیم و زننده دستهای اندوهگین که به نظر میرسد که نمیدانند با یکدیگر چکار کنند، همچنان که کلود کوک مَن میگوید، (Claude cookman) تمام اینها ما را آماده میکند برای شنیدن اخبار وحشتناک مرگ در زیر زمین : این انفجار جان 11 معدنچی را گرفت.
اخبار دست اول خلاصه
هنگامی که کن پاپالئو (Ken Papaleo) برای پوشش دادن خبری در مورد کنفرانسی که در آن گری هارت (Gary Heart) کنار کشیدن خود را از انتخابات ریاست جمهوری به عنوان نماینده دموکراتها اعلام نموده پاپالئو توانست اضطراب را در چهره خانم هارت برای خوانندگان به تصویر کشد. خوانندگان مجله (Rocky Moutain) . عکس بسیار قدرتمند بود زیرا کنارهگیری هارت به مانند نتیجه افشاگریها در باره ارتباط وی با یک زن جوان بود.
یک عکس خوش شانس؟ به سختی، سایر عکاسان در جلوی میزی که هارت سخنرانی نمود مستقر شده بودند. پاپالئو از دیگر عکاسان جدا میشود، جایی که هیچ عکاس دیگری وجود نداشت و به این صورت او توانست عکس هارت و همسرش را به دست آورد. عکس او از خانم هارت یک عکس منحصر به فرد بود. این روش بعداً وقتی مهارت دوباره به مبارزات انتخاباتی باز میگردد، در میان عکاسان شایع میشود و بسیاری از عکاسان دوربینهای خود را به سمت خانم هارت بر میگردانند.
سام کالدول (Sam Caldwell) از مجله (St. Louis Post-Dispatch) از همین ایده استفاده نمود. عکس از عکس العمل – وقتی او مأمور شد تا از مصیبت وارد آمده بر معدنچیان گرفتار آمده در معدن را پوشش خبری دهد. عکس او از زنی که با صبری و وحشت به سمت معدن مینگرد بصورت یک عکس کلاسیک در آمد.
کمک به خوانندگان
کوک من (Cook man)ویراستار عکس و گرافیک در (Ap Wirephoto) و (The louis vill times) و (the Miami Herald) میگوید: «هر عکسی آمیختهای از حداقل 2 حالت است : محتوا و جنبه تصویری» . برای روزنامههای محتوی باید مهم باشد.
جنبه تصویری به عقیده کوک من عبارت است از: «آموزش چشم و دارا بودن جنبههای تکنیکی به منظور ارتباط بخشیدن واقعیت مورد نظر با جالب ودن عکس از لحاظ دید». این جریان مستلزم اینست که عکاس خبری تشخیص دهد در انتخاب – جدا نمودن آنچه که مهم است، جدا کردن و حذف قسمتهای فرعی و نامربوط، استفاده از نور، ترکیب بندی – زاویه دوربین و فضا، عکاس خبری قادر است کمک کند به خواننده تا قسمت مهم را تشخیص دهد.
نقطه آغازین برای عکاسی خبری همان چیزی است که برای یک نویسنده خبری وجود دارد، بدانید که چه میخواهید بگویید و از نکات فنی و مهارت خود برای بیان آن استفاده کنید.
این همان چیزی است که عکاس خبری باید کاملاً در باره موضوعی که سعی میکند در عکس نشان داده شود آگاهی داشته باشد و باید شناخت کافی از نکات فنی عکاسی داشته باشد.
تمرکز بر روی موضوع
همانطور که خبر نویس از تکنولوژی جدید کمک میگیرد که به او در سرعت بخشیدن و مجهز نمودن افکار خود کمک کند از مرحله تایپ تا چاپ، عکاس خبری دوربینهای با امکانات فراوان، لنزهائی با تنوعهای حیرت انگیز، فیلمهای گوناگون و یک آزمایشگاه مجهز را بکار میگیرد که به او کمک میکند داستان را در قالب عکس بازگو نماید.
رونشتاین میگوید: اما این تکنیکها فقط برای آن استفاده میشوند تا آزادی عمل بیشتری بدست آید، استفاده از وسایل و ماشینهای مختلف گرفتن یک عکس را به حدی آسان نموده است که آنها (عکاسان خبری) بتوانند بر روی موضوع، ایده و ماجرا تمرکز کافی پیدا کنند.
تکنیکها و تکنولوژی به خودی خود تمام کننده نیستند، فرتیزلانگ (Fritz Lang) کارگردان سینما این موضوع را به مانند یک اصل اخلاقی و نتیجه استفاده از تکنیک بیان میکند و «هر حرکت دوربین باید یک علت، محرک و انگیزه و دلیلی داشته باشد».
مصیبتی برای تازه کارها
برای تازه کارها شروع کار آموختن با انداختن مترها عکس نمیباشد و همچنین گذراندن ساعتها در تاریکخانه . نقطه شروع از درون میباشد، فکر کردن ، احساس کردن و نگاه کردن قبل از اینکه دکمه شاتر فشرده شود و اینکه بدانید که شما چه چیزی را میخواهید نشان بدهید: این را افراد با تجربه میگویند، و اینکه بدانید که شما چه چیزی را میخواستید انجام بدهید و امتحان کنید که چه انجام دادهاید با آنچه که در ذهنتان گذشته است از خودتان بپرسید: من با این عکس چه چیز را میخواهم تعریف کنم؟
کوک من میگوید: ساده بودن در تمامی انواع ارتباطات یک نوع فضیلت است «همچنین یک مکان خوب برای عکاسی وجود دارد، شروع کنید با ضبط آنچه که شما می بینید و برای شما جالب است و اغلب مواقع برای دیگران نیز جالب است» او پیشنهاد میکند اول کار با تمرین بر روی یک نفر شروع کنید و سپس سعی کنید اثر متقابل بین دو نفر را عکسبرداری کنید.
بعد از آنکه شما آموختید که آنها را در حالت راحتی و آرامش قرار دهید و احساس اضطراب راکه از دوربین شما در آنها به وجود میآید متوقف کنید. اضطرابی که ناشی از این موضوع است که آنها زشت یا مسخره نشان داده خواهند شد. سپس تمرکز را در بیان احساسات ، زمان بدنی، صحنه آرائی، لباسها و اهداف دیگر قرار دهید، سعی کنید ردیفی از احساسات و هیجانات و تجربیات مختلف را ضبط کنید.
کوک من پیشنهاد میکند: «برای بیان کامل یک داستان، مطمئن شوید که در تمامی عکسهای شما یک حرکت وجود دارد. برای هر موضوع اجازه دهید که یک کلام تصویری وجود داشته باشد».
آماده کنید و عکس بگیرید
عکاس خبری قادر است سریعاً با مردم ارتباط برقرار کند و اعتماد آنها را بدست آورد. بطوری که آنها خودشان بخواهند که از آنها عکس گرفته شود.
عکاسان خبری میگویند آنها استعداد و ذوق یک روانشناس و جامعه شناس را با هم میآمیزند..
سردبیر عکس
عکاسان بوسیله سردبیر عکس تعیین میگردند که سعی میکند عکاسی را انتخاب کند که بتواند بر روی موضوع اختصاص داده شده بهترین کار عملی را انجام دهد. بعضی عکاسان مخصوص عکاسی ورزشی میباشند .
بعضی دیگر بهترین کارآیی را در بخش گزارش خبری دارند عکاس ممکن است همراهی دهند، گزارشگر باشد. اگر آنها دقت کافی داشته باشند ممکن است قبل از ترک دفتر کار در مورد امکانات عکس با هم مبحث و مبادله افکار داشته باشند، در محل رویداد ممکن است آنها با هم ایدههای تصویری نود را مبادله نمایند. اگر چه گزارشگر اغلب چنان سرگرم گزارش تهیه کردن و عکاس نیز درگیر انداختن عکس میباشد. در بازگشت به دفتر روزنامه، دبیر عکس نگاتیوها یا عکسهای چاپ شده را نگاه می:ند و تصمیم نهائی را که کدام عکس مورد استفاده قرار گیرد باوی میباشد، چگونه حواشی آنها چیده شده و چاپ گردند نیز از وظایف سردبیر عکس میباشد. سردبیر عکس نه تنها باید دارای چشمهایی باشند که بهترین عکسهائی که ماجرا را نشان میدهند، تشخیص دهد. بلکه سردبیر باید قادر باشد تا از چاپ عکسهای غم انگیز و دراماتیک که ماجرا را تحریف نموده و از شکل طبیعی خارج میسازند جلوگیری نماید.
اگر این درست باشد که روزنامه نگاری تاریخ پرشتاب است، از آنجا ناشی میشود که گاهی اوقات از موضوعی تاریخی و یا جهانی در عجله به رساندن مطالب به چاپ صرفنظر شده است.
مراحل
همانگونه که خبرنویس کار نوشتن خبر را انجام میدهد، عکاس خبری برای به نمایش گذاشتن و به تصویر کشیدن یک داستان باید چهار مرحله را طی نماید:
* بوجود آمدن نظریه
* طرح ریزی، آماده سازی
* مشاهده
* نوشتن
عکاس یک فکر و عقیده یا نظریه را توسعه میدهد: در مورد عدسیهای مناسب تصمیم گیری میکند، سرعت شاتر و دهنه دیافراگم و انتخاب محلهای مناسبی که از آنجا عکاسی نماید از وظایف دیگر اوست. تصمیم گیری اینکه چه زمانی عکاسی نماید و سپس انجام کارهای تاریکخانه که میتواند نکات مهم داستان را برجسته نشان دهد.
برای یک گزارش، عکاس خبری با احتیاط و تعمق و سنجش دقیق از میان این مراحل عبور میکند. در یک گزارش خبری از یک جنبه از رویداد تفکر و انتخاب باید بسرعت انجام گیرد و بطوری آشکارا غریزی و الهام شونده.
ادامه دارد...
با سلام به دوستان عزیز امیدوارم تعطیلات خوبی را پشت سر گذاشته باشید و مثل همیشه شاد و خندان باشید . ببخشید که با تاخیر میام .امیدوارم سفره های تان رنگی باشد و برای سفره ذهن خود هم بتوانید تلاش کنیید که رنگی شود.در این شماره کتابهای را به شما معرفی می کنم که ارتباط با کابوس دارد که هرکدامتان شاید چند کابوس در زندگی خود داشته اید و تجربه کرده اید.و اگر نداشتید با خواندن این کتابها تجربه خواهید کرد .منتظر پیشنهاد های شما هستم
کابوس در داستان
«کلاریسا» نوشته ساموئل ریچاردسن
کلاریسا پیش از آشنایی با رابرت لاولیس خبیث کابوس ترسناک میبیند که درواقع هشداری است درمورد رابرت: «با چاقو قلبم را پاره پاره کرد و بعد مرا در گوری که کنده بود پرت کرد، کنار یکی دو جسد نیمه متلاشی شده دیگر. بعد با دست و پا به رویم خاک ریخت
«فرانکنشتین» نوشته مری شلی
ویکتور فرانکنشتین که شب و روز روی ساختن هیولای بینام خود کار کرده به خواب میرود و رویایی میبیند که در آن کنار الیزابت، محبوبش است اما ناگهان زن به چهره مادر مردهاش درمیآید که کِرم از روی بدنش بالا میرود. ویکتور از خواب میپرد و هیولایش را میبیند که بالای سرش ایستاده است
«اعترافات یک انگلیسی» نوشته توماس دوکوئینسی
دوکوئینسی مدتهاست فقط کابوس میبیند؛ «انگار که هر شب... به شکاف و ورطه ای تاریک و ظلمانی سقوط میکنم، در اعماق ظلمات، گویی رها یافتن من از این ظلمت ناممکن است. حتی با بیدار شدن هم حس رهایی نمیکنم.» کلمات القاکننده «تشویش خودکشی» هستند که باورنکردنی است
«رنجهای خواب» نوشته ساموئل تیلور کلریج
اینجا هم با گفتارهای موزون یک معتاد روبرو هستیم: «اشتیاق و نفرت غریبانه در هم تنیدهاند/ نقش بسته بر اشیاء باورنکردنی و نفرتانگیز». هر چه که کلریج را در خواب آزار میداده شرمی بود که روحش را میخورده است
«بلندیهای بادگیر» نوشته امیلی برونته
لاکوود بیچاره پس از سفری به بلندیهای بادگیر در برف میماند و مجبور میشود شب را همانجا سپری کند. او خواب میبیند که دستش را از پنجره بیرون گرفته و انگشتهایی یخ زده دست او را لمس میکنند. صدای گریه می آید و بعد ناگهان چهره ترسیده کودکی پدیدار میشود. این چهره کتی است و ادامه داستان توضیح این رویا است
«موبی دیک» نوشته هرمان ملویل
ناخدا ایهب در خوابی آشفته و ترسناک فریاد میزند: «خدایا چه رنج های طاقت فرسا که باید بکشد مردی نرسیده به سودای انتقام. گویی شکافی دربرابرش گشوده می شود که از آن زبانههای آتش و نور کورکننده بیرون میزند و شیاطینی نفرین شده او را به درون آنها سوق میدهد.» و همه این کابوسها نتیجه سودای شکار یک نهنگ است
«ترز راکن» نوشته امیل زولا
ترز به همراه لورن تصمیم گرفته شوهر بیمارش کامیل را غرق کنند، اما احساس گناه لورن را رها نمیکند: «خواب دید... که جسد مرد غرق شده روی تنش افتاده است و به او چسبیده.» لورن احساس نفرت و اشمئزاز میکند، عشق سوزان و مرگ سرد، گویی زندگیاش به خاتمه رسیده است
«کابوس یک کودک» نوشته رابرت گریوز
لولویی مخوف کنار تخت کودکی ایستاده است و با صدای بیرحم و بیاحساس میگوید: «گربه... گربه... گربه»، سالها بعد این خواب کودک را که حالا شاعر شده و سرباز است رها نمیکند، او که مجروح شده و تحت تاثیر مرفین پزشک است خواب میبیند که صدایی به دفعات میگوید: «گربه... گربه... گربه...»
«دفترچه طلایی» نوشته دوریس لسینگ
آنا وولف که گذشته تلخی داشته در دفترچهای آبی رنگ ترسهایش را مینویسد. در کابوسهایش مردی کوتوله تهدیدش میکند: «مسخرهام میکند، آزارم میدهد، کاش مرا میکشت، کاش مرگ سراغ من میآمد.» شاید وولف زندگی راحتی داشته باشد اما نه در خوابهایش.
«هری پاتر و محفل ققنوس» نوشته جی. کی. رولینگ
همیشه به کابوسهایتان اعتماد نکنید. هری در کابوسهایش ولدمرت و دیگران را میبیند اما اینها کابوسهایی ساختگی هستند که دشمن هری پاتر از اتاقک خود به سوی ذهن او میفرستد. مثلا کابوس شکنجه شدن سیریوس بلک. هری پاتر به نجات سیریوس بلک میرود اما این یک دام است